اندیشه سبز
اندیشه سبز
اندیشه سبز
انديشههاي راهبردي شهید حجت الاسلام سيد عباس موسوی، زمينه ساز پيروزي ملت فلسطين
گفت وگو با احمد جبريل، دبير كل جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل)
درآمد:
جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) به رهبري احمد جبريل يكي از گروههاي دهگانه فلسطيني است كه هرگونه سازش با رژيم صهيونيستي را رد ميكرد.اين جبهه تلاشهاي شهيد سيد عباس موسوي، دبير كل پيشين حزبالله براي يكپارچگي اين گروههاي مبارز فلسطيني و مخالفت با كنفرانس صلح مادريد و موافقتنامه اوسلو را فراموش نميكند.احمد جبريل در اين گفتوگو نقش شهيد موسوي در صحنه فلسطين را بازگو ميكند.
اولينبار هنگامي كه در سال 1991 به دبير كلي حزبالله انتخاب شد، با سيد ديدار كردم.البته نام و نشان و ويژگيهاي اين مرد بزرگ را از قبل شنيده بودم.در آن ديدار به من گفت كه از سن 15 سالگي و پس از فاجعه شكست اعراب در جنگ پنجم ژوئن سال 1967 با اسرائيل، به جنبش مقاومت فلسطين پيوسته است.او در آن مرحله در يك عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي شركت كرد، و از ناحيه ساق پا آسيب ديد و نميتوانست راه برود، و مدتي تحت درمان قرار گرفت.ابو ياسر (سيد عباس)تعريف ميكرد كه خيلي به قدس و مسجدالاقصي عشق و علاقه دارد، و براي آرمان فلسطين با شور و حماسه تلاش ميكرده است.هنگامي كه درباره قدس و فلسطين با من صحبت ميكرد اشك از گونههايش جاري مي شد.
احساس كردم در زمينه پيكار و مقاومت با اشغالگران صهيونيست و لزوم ادامه مبارزه تا آزاد سازي سرزمين فلسطين، با يكديگر ديدگاه مشترك داريم.او را يك رهبر جهادگر خستگيناپذير يافتم، كه به رزمندگان مقاومت لبنان و فلسطين در ميدان مبارزه و پيكار روحيه ميبخشد. شجاعت و پايمردي او وصفناپذير بود. هنگام بمباران جبهههاي جنگ و محورهاي استقرار رزمندگان مقاومت اسلامي در جنوب لبنان از اين محورها بازديد ميكرد.ميان من و او پيوندهاي مشترك روحي و معنوي وجود داشت.اين پيوندها بر مبناي صداقت و راستي و درستي استوار بود.رفتار او با اقشار گوناگون مردم به ويژه با رزمندگان مقاومت نيز بسيار متواضعانه و اخلاقي و انساني بود.
فرزندم مرحوم جهاد جبريل، در دوران حيات، شيفته شخصيت سيد عباس موسوي شده بود.او شهيد موسوي را يك رهبر عملياتي به تمام معني توصيف ميكرد كه هنگام حضور در محورهاي رزم جنوب لبنان، عمامهاش را از سر بر ميدارد و اسلحه به دست ميگيرد، و دوش به دوش مجاهدان مقاومت حركت ميكند.شنيدن خبر شهادت سيد، فرزندم جهاد را بسيار غمگين ساخت.در پي شهادت سيد بيدرنگ تصميم گرفتم به لبنان بروم. فرزندم اصرار كرد كه همراه من به لبنان بيايد تا در مراسم تشييع و خاكسپاري سيد شركت كند.چرا كه او نسبت به سيد عباس بسيار عشق و علاقه داشت.
هرگز جلسات مشترك كاري را كه با هم داشتيم فراموش نميكنم.در اين جلسات درباره راههاي مقابله با تلاشها و توطئههاي دولتهاي عربي و غربي و نيز توطئه برخي محافل فلسطيني براي سركوب و توقف انتفاضه در سرزمينهاي اشغالي فلسطين بحث و تبادل نظر به عمل ميآورديم.به ياد دارم كه چند روز پيش از برپايي كنفرانس صلح مادريد در سال 1991 همراه يكديگر عازم تهران شديم، و در كنفرانس گسترده احزاب و جنبشهاي عربي و اسلامي شركت كرديم.او از طريق سخنراني و يا گفت و گو با هيئتهاي شركتكننده، به منظور پيشبرد مبارزات ملت فلسطين طرح هاي شجاعانه و منطقي ارائه داد.من و سيد عباس موسوي در حاشيه همايش تهران كه (همايش همياري ملت فلسطين)نام داشت به توافق رسيديم تا جايي كه در توان داريم به فعاليتهاي گوناگون در لبنان و سوريه بپردازيم.سيد عباس پس از بازگشت به بيروت بخش وسيعي از مردم لبنان را در رويارويي با مقررات اجلاس مادريد و پشتيباني از انتفاضه فلسطين بسيج كرد، و تعهدات خود در اجلاس تهران را به مورد اجرا گذاشت.
شكي نيست كه مردم فلسطين سيد عباس موسوي را فلسطينيتر از خود ميدانستند.من نيز اين احساس را داشتم، حضور فعال در صحنه پيكار، مبارزات خستگيناپذير، و تلاش براي تحقق اهداف و خواستههاي امت اسلامي زبانزد همه شده بود.او با دورانديشي به آرمان فلسطين نگاه ميكرد.روزي با صراحت و با قاطعيت به من چنين گفت: «ابوجهاد، گمان نكن كه ما فقط براي آزادسازي جنوب لبنان پيكار ميكنيم! هدف نهايي ما آزادسازي بيتالمقدس است.چرا كه قدس اولين قبله مسلمانان و سومين حرم شريف الهي است.» همچنين در جريان ديدارهاي خصوصي به من ميگفت كه او از نسل بنيهاشم است پدر و مادر او از سادات علوي و از نسل اهل بيتاند.بنابر اين چگونه مي پذيرد كه از فلسطين چشمپوشي كند!
دبير كل شهيد حزبالله عقيده داشت كه ابتدا لازم است صفوف جنبشها و سازمانهاي مبارز فلسطيني، در برابر جريانهاي سازشكار فلسطيني كه با رژيمهاي خائن عرب همگام و همراه شدهاند، متحد و يكپارچه شود.او توافقنامه سازشكارانه «كمب ديويد» ميان مصر و اسرائيل را به شدت رد كرد.هنگامي كه گروههاي جهادي جديدي چون، سازمان جهاد اسلامي و جنبش حماس در فلسطين شكل گرفتند، سيد بر اساس باورهاي خود، اين جنبشها را به وحدت و يكپارچگي و تشديد مبارزه فرا خواند.او معتقد بود كه وحدت جنبشهاي مقاومت فلسطيني بر سرنوشت مناقشه اعراب و اسرائيل نقش تعيين كننده خواهد داشت.سيد عباس از انديشه و ديدگاه راهبردي برخوردار بود، و همواره تأكيد ميكرد كه پيروزي ملت فلسطين بر دشمن صهيونيستي حتمي است، و خداوند وعده اين پيروزي را داده، و به ياري خدا اين وعده تحقق خواهد يافت.بيترديد نشانههاي اين پيروزي در لبنان نمايان گشته است.اكنون رزمندگان مقاومت سلاح به دست در مرز فلسطين اشغالي استقرار يافتهاند، و سربازان اسرائيلي از شدت ترس و نگراني هيچ واكنشي نشان نميدهند.حزبالله هم اكنون توان بازدارندگي قدرت ارتش اسرائيل را دارد، و همانگونه كه در جنگ 33 روزه سال 2006 شاهد بودهايد، نوعي موازنه رعب با اسرائيليها در جنوب لبنان برقرار كرده است.من بر اين باورم كه به رغم شكست و ناكامي رژيمهاي عربي و يا اسلامي در برابر اسرائيل، از هم اكنون نشانههاي مثبت تحقق آرمانهاي مقدس شهيد سيد عباس موسوي نمايان شده است.
گفت وگو با احمد جبريل، دبير كل جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل)
درآمد:
جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) به رهبري احمد جبريل يكي از گروههاي دهگانه فلسطيني است كه هرگونه سازش با رژيم صهيونيستي را رد ميكرد.اين جبهه تلاشهاي شهيد سيد عباس موسوي، دبير كل پيشين حزبالله براي يكپارچگي اين گروههاي مبارز فلسطيني و مخالفت با كنفرانس صلح مادريد و موافقتنامه اوسلو را فراموش نميكند.احمد جبريل در اين گفتوگو نقش شهيد موسوي در صحنه فلسطين را بازگو ميكند.
اولينبار هنگامي كه در سال 1991 به دبير كلي حزبالله انتخاب شد، با سيد ديدار كردم.البته نام و نشان و ويژگيهاي اين مرد بزرگ را از قبل شنيده بودم.در آن ديدار به من گفت كه از سن 15 سالگي و پس از فاجعه شكست اعراب در جنگ پنجم ژوئن سال 1967 با اسرائيل، به جنبش مقاومت فلسطين پيوسته است.او در آن مرحله در يك عمليات مسلحانه ضد صهيونيستي شركت كرد، و از ناحيه ساق پا آسيب ديد و نميتوانست راه برود، و مدتي تحت درمان قرار گرفت.ابو ياسر (سيد عباس)تعريف ميكرد كه خيلي به قدس و مسجدالاقصي عشق و علاقه دارد، و براي آرمان فلسطين با شور و حماسه تلاش ميكرده است.هنگامي كه درباره قدس و فلسطين با من صحبت ميكرد اشك از گونههايش جاري مي شد.
احساس كردم در زمينه پيكار و مقاومت با اشغالگران صهيونيست و لزوم ادامه مبارزه تا آزاد سازي سرزمين فلسطين، با يكديگر ديدگاه مشترك داريم.او را يك رهبر جهادگر خستگيناپذير يافتم، كه به رزمندگان مقاومت لبنان و فلسطين در ميدان مبارزه و پيكار روحيه ميبخشد. شجاعت و پايمردي او وصفناپذير بود. هنگام بمباران جبهههاي جنگ و محورهاي استقرار رزمندگان مقاومت اسلامي در جنوب لبنان از اين محورها بازديد ميكرد.ميان من و او پيوندهاي مشترك روحي و معنوي وجود داشت.اين پيوندها بر مبناي صداقت و راستي و درستي استوار بود.رفتار او با اقشار گوناگون مردم به ويژه با رزمندگان مقاومت نيز بسيار متواضعانه و اخلاقي و انساني بود.
فرزندم مرحوم جهاد جبريل، در دوران حيات، شيفته شخصيت سيد عباس موسوي شده بود.او شهيد موسوي را يك رهبر عملياتي به تمام معني توصيف ميكرد كه هنگام حضور در محورهاي رزم جنوب لبنان، عمامهاش را از سر بر ميدارد و اسلحه به دست ميگيرد، و دوش به دوش مجاهدان مقاومت حركت ميكند.شنيدن خبر شهادت سيد، فرزندم جهاد را بسيار غمگين ساخت.در پي شهادت سيد بيدرنگ تصميم گرفتم به لبنان بروم. فرزندم اصرار كرد كه همراه من به لبنان بيايد تا در مراسم تشييع و خاكسپاري سيد شركت كند.چرا كه او نسبت به سيد عباس بسيار عشق و علاقه داشت.
هرگز جلسات مشترك كاري را كه با هم داشتيم فراموش نميكنم.در اين جلسات درباره راههاي مقابله با تلاشها و توطئههاي دولتهاي عربي و غربي و نيز توطئه برخي محافل فلسطيني براي سركوب و توقف انتفاضه در سرزمينهاي اشغالي فلسطين بحث و تبادل نظر به عمل ميآورديم.به ياد دارم كه چند روز پيش از برپايي كنفرانس صلح مادريد در سال 1991 همراه يكديگر عازم تهران شديم، و در كنفرانس گسترده احزاب و جنبشهاي عربي و اسلامي شركت كرديم.او از طريق سخنراني و يا گفت و گو با هيئتهاي شركتكننده، به منظور پيشبرد مبارزات ملت فلسطين طرح هاي شجاعانه و منطقي ارائه داد.من و سيد عباس موسوي در حاشيه همايش تهران كه (همايش همياري ملت فلسطين)نام داشت به توافق رسيديم تا جايي كه در توان داريم به فعاليتهاي گوناگون در لبنان و سوريه بپردازيم.سيد عباس پس از بازگشت به بيروت بخش وسيعي از مردم لبنان را در رويارويي با مقررات اجلاس مادريد و پشتيباني از انتفاضه فلسطين بسيج كرد، و تعهدات خود در اجلاس تهران را به مورد اجرا گذاشت.
شكي نيست كه مردم فلسطين سيد عباس موسوي را فلسطينيتر از خود ميدانستند.من نيز اين احساس را داشتم، حضور فعال در صحنه پيكار، مبارزات خستگيناپذير، و تلاش براي تحقق اهداف و خواستههاي امت اسلامي زبانزد همه شده بود.او با دورانديشي به آرمان فلسطين نگاه ميكرد.روزي با صراحت و با قاطعيت به من چنين گفت: «ابوجهاد، گمان نكن كه ما فقط براي آزادسازي جنوب لبنان پيكار ميكنيم! هدف نهايي ما آزادسازي بيتالمقدس است.چرا كه قدس اولين قبله مسلمانان و سومين حرم شريف الهي است.» همچنين در جريان ديدارهاي خصوصي به من ميگفت كه او از نسل بنيهاشم است پدر و مادر او از سادات علوي و از نسل اهل بيتاند.بنابر اين چگونه مي پذيرد كه از فلسطين چشمپوشي كند!
دبير كل شهيد حزبالله عقيده داشت كه ابتدا لازم است صفوف جنبشها و سازمانهاي مبارز فلسطيني، در برابر جريانهاي سازشكار فلسطيني كه با رژيمهاي خائن عرب همگام و همراه شدهاند، متحد و يكپارچه شود.او توافقنامه سازشكارانه «كمب ديويد» ميان مصر و اسرائيل را به شدت رد كرد.هنگامي كه گروههاي جهادي جديدي چون، سازمان جهاد اسلامي و جنبش حماس در فلسطين شكل گرفتند، سيد بر اساس باورهاي خود، اين جنبشها را به وحدت و يكپارچگي و تشديد مبارزه فرا خواند.او معتقد بود كه وحدت جنبشهاي مقاومت فلسطيني بر سرنوشت مناقشه اعراب و اسرائيل نقش تعيين كننده خواهد داشت.سيد عباس از انديشه و ديدگاه راهبردي برخوردار بود، و همواره تأكيد ميكرد كه پيروزي ملت فلسطين بر دشمن صهيونيستي حتمي است، و خداوند وعده اين پيروزي را داده، و به ياري خدا اين وعده تحقق خواهد يافت.بيترديد نشانههاي اين پيروزي در لبنان نمايان گشته است.اكنون رزمندگان مقاومت سلاح به دست در مرز فلسطين اشغالي استقرار يافتهاند، و سربازان اسرائيلي از شدت ترس و نگراني هيچ واكنشي نشان نميدهند.حزبالله هم اكنون توان بازدارندگي قدرت ارتش اسرائيل را دارد، و همانگونه كه در جنگ 33 روزه سال 2006 شاهد بودهايد، نوعي موازنه رعب با اسرائيليها در جنوب لبنان برقرار كرده است.من بر اين باورم كه به رغم شكست و ناكامي رژيمهاي عربي و يا اسلامي در برابر اسرائيل، از هم اكنون نشانههاي مثبت تحقق آرمانهاي مقدس شهيد سيد عباس موسوي نمايان شده است.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}